فرهنگی و هنری

سفر، بلوغ، مرگ؛ سه پرده در «بازگشت»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امیر علی مهاجری، پژوهشگر سینما در این نشست گفت: فیلم مضمون جاده و سفر دارد. جاده و سفری که از ازل تا به امروز نماد شکل گیری هویت و مسیر قهرمان بوده است. اما این جاده مقصد ندارد بلکه برعکس، همانند اسم فیلم «بازگشت» دارد و در این بازگشت نماد و هویت کاراکترها است که شکل می‌گیرد. همگی بازگشته‌اند اما هیچ‌کس همان فرد قبلی نیست. بازگشت پدر به خانواده. بازگشت مادر به زندگی به‌عنوان همسر هرچند کوتاه‌مدت. بازگشت بچه‌ها از سفر با شخصیتی جدید و بدون حضور پدر. دو بار بازگشت و هربار با هویتی جدید.

وی ادامه داد: داستان عمداً از زاویه دید محدود دو پسر روایت می‌شود. ما مثل آنها بی‌اطلاعیم که پدر کجا بوده و چرا برگشته. این محدودیت باعث می‌شود مخاطب در جایگاه فرزندان قرار گیرد و هر حس بی‌اعتمادی، ترس یا اشتیاق آنها را لمس کند.
مهاجری با تمرکز بر تحلیل روان‌شناختی افزود: پدر، هم‌زمان تجسم اقتدار، خشونت و نیاز به ارتباط است. در روان‌شناسی تحلیلی، او را می‌توان نمونه‌ای از «پدر آرکی‌تایپی» یونگ دانست: هم محافظ است و هم آزمون‌گر.رفتار خشن او ممکن است از یک تاریخچه نامعلوم بیاید، او فرزندان را تحت فشار می‌گذارد تا «مرد» شوند، اما روش‌اش فاقد ظرافت و درک عاطفی است.

وی ادامه داد: برج، نماد آزمون و عبور از مرحله‌ای به مرحله دیگر است. شیرجه نزدن ایوان در آغاز و صعود او به برج انتهایی، دو تلاش برای عبور از «آستانه» است؛ اما در انتها عبور به معنای پیروزی نیست، بلکه با فقدان همراه می‌شود. آب در فیلم، هم مایه حیات است، هم مرگ. سفر با قایق، ماهیگیری و غرق شدن پدر همه زیر سایه آب اتفاق می‌افتد. آب، ناخودآگاه جمعی را تداعی می‌کند که پدر از آن می‌آید و به آن بازمی‌گردد.

وی افزود: زویاگینتسف با استفاده از میزانسن‌های متقارن، قاب‌بندی‌های نقاشی‌گونه و ریتم آهسته، فضایی می‌سازد که مخاطب را وادار می‌کند به جزئیات توجه کند. سکوت‌ها به اندازه دیالوگ‌ها مهم‌اند و هر حرکت دوربین، معنای روایی دارد.
وی با بیان اینکه فیلم سوال بزرگی مطرح می‌کند: پدر یعنی چه؟ یادآور شد: فیلم را می‌توان با زمینه‌ای دینی در نظر گرفت. تعداد 6 روز در فیلم که طبق آیات کتب دینی غربی خدا دنیا را در شش روز آفریده.

در کتب مقدس یهودی-مسیحی و همین‌طور در قرآن، داستان آفرینش جهان معمولاً به «شش روز» (یا شش مرحله) نسبت داده می‌شود و روز هفتم روز استراحت خداوند دانسته می‌شود. در کتاب پیدایش (Genesis) عهد عتیق، صریحاً آمده که خداوند در شش روز جهان و هرچه در آن است را آفرید و روز هفتم را مقدس و روز آرامش قرار داد.

به همین دلیل، اشاره به شش روز در فیلم می‌تواند یک ارجاع نمادین باشد: شش روز آفرینش و شکل‌گیری دوباره شخصیت و هویت پسرها و روز هفتم، روز فقدان، سکوت و بازگشت به زندگی، اما با هویتی تازه.

محسن سلیمانی فاخر، کارشناس و منتقد سینما نیز گفت: زویاگینتسف در نخستین تجربه کارگردانی‌اش نوید یک فیلمساز بزرگ را می‌دهد که مسلط و دقیق به سینما نظر دارد، اینکه در طول 23 سال تنها 6 فیلم می‌سازد، سلیقه و احترام به سینما و مخاطبان را در فیلمسازی او تببین می‌کند.

فیلم بازگشت، روایتی ساده اما عمیق از بازگشت ناگهانی پدری ناشناخته به زندگی دو پسرش است. پدری که نه گذشته‌اش را می‌دانیم، نه حتی اسمش را و همین ابهام، او را از یک شخصیت عادی به نمادی از اقتدار گم‌شده تبدیل می‌کند. فیلم از شخصیت‌پردازی کلاسیک و اینکه هر کاشتی را پاسخ دهد دوری می‌کند.

وی ادامه داد «بازگشت» دو المان درشت دارد، یکی حضور آنی یک پدر غایب و دیگری سفری پدرانه و پسرانه، گویی پدر آمده که وظایف فراموش شده‌اش را به صورت فشره بازیابی کند. پدر در تمام طول سفر تا لحظه بودنش سعی در آموزش بچه‌ها دارد و می‌خواهد آنها را برای زندگی آینده آماده کند اما شیوه تربیتی او کمی غیرمعمول و سختگیرانه است همین‌طور مهرورزی او؛ اما با کمی تعمق و مرور تمام لحظات حضور پدر می‌توان به عشق و علاقه او به خانواده و به ویژه فرزندانش پی برد و مهر مستتر و مردانه او نسبت به آنها از خلال ماجراها و رویدادهای فیلم و عکس‌های سکانس‌های آخر قابل ردیابی است.

وی با بیان اینکه عطار نیشابوری مراحل سلوک معنوی را در قالب هفت وادی یا هفت شهر عشق بیان می‌کند و هر یک از این وادی‌ها نشان‌دهنده یک گام اساسی در مسیر تکامل روحی و معنوی سالک است، ادامه داد: سفر سه‌نفره به جزیره، ظاهراً یک ماجراجویی خانوادگی است، اما در لایه‌های زیرین، آزمونی برای بلوغ و مواجهه با ترس‌هاست، به‌ویژه برای پسر کوچک. برای پدر، گویی این سفر یک تزکیه و پالایش است که با مرگ کامل می‌شود.

برج ساحلی و آب‌های خروشان، مثل دروازه‌هایی‌اند که باید از آن‌ها عبور کرد، اما عبوری که بهایش سنگین است

وی افزود: زویاگینتسف با ریتم آهسته، قاب‌بندی‌های دقیق و رنگ‌های سرد، جهانی می‌سازد که میان واقعیت و رویا سرگردان است. طبیعت اینجا فقط پس‌زمینه نیست؛ گاهی دشمن است، گاهی داور.
سلیمانی فاخر در پایان گفت: مرگ پدر نه پایان یک داستان، که آغاز مسئولیت و فقدان برای پسران است. بازگشت فیلمی‌ست که ارزشش در پرسش‌هایی است که بی‌پاسخ می‌گذارد؛ پرسش‌هایی درباره عشق، اقتدار، رابطه ، فقدان، عصیان و… در جهانی که امنیتش همیشه در معرض تهدید است و سفرش بی بازگشت!

59243

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا